اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

شیشه‌ای در بغل سنگ

يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۴۶ ب.ظ

در یک سیستم تربیتی سخت و  شبه‌نظامی بزرگ شدم، درحالی‌که هیچ‌کدام والدینم نظامی نبودند. ابوحنه در تمام کودکی ما مرتب در ماموریت‌های طولانی بود. بنابراین تربیت ما تا حدود زیادی با مدل ام‌حنه که به نحوی می‌خواست این کمبود ابوحنه را هم جبران کند و نقش هر دو والد را هم‌زمان به عهده بگیرد، جلو رفت. ویژگی‌های شخصیتی ام‌حنه و استقلال شدید شخصیتش هم در این نحوه تربیت بی‌تاثیر نبود. به نظرم مهم‌ترین اصل که در این سیستم پردیسیپلین به ما منتقل شد و احتمالا هم‌زمان مهم‌ترین مزیت و عیبش هم به شمار می‌رفت، این اصل بود که اگر سنگ از آسمان ببارد، ما، خود ما، یعنی خود حنیف، خود حنه و خود حمزه، مقصریم. به‌خاطر همین سخت‌گیری ما در بهترین مدرسه‌ها درس خواندیم ولی به همان خاطر حتا یک بار هم یادم نمی‌آید ام‌حنه در چالش‌هایی که همه بچه‌ها به نحوی در مدرسه برایشان پیش می‌آید، شبیه روال همیشگی اکثر مادرها عمل کرده باشد و مثلا گفته باشد تقصیر ماجرایی به عهده کسی غیر ما بوده است. حتا اگر در ماجرا نود درصد تقصیر با ما نبود، به خاطر آن ده درصد تقصیر، ما مسوول بودیم. چرا که اگر آن ده درصد نبود، احتمالا آن نود درصد هم پیش نمی‌آمد. ما خیلی زود فهمیدیم که نباید مثل بقیه بچه‌ها به خاطر مشکلات بیاییم خانه و غرولند کنیم و کسی به حمایت از ما برخیزد. یاد گرفتیم که مشکلات را به شیوه خودمان حل و فصل یا منحل کنیم و هر کداممان شیوه شخصی خودمان را کم‌کم ساختیم. طبیعتا این موضوع مثل هر موضوع دیگری در کنار مزایا، معایب خودش را هم داشت. ما هر سه گرچه مستقل اما هم‌زمان ایده‌آل‌گرا و حساس هم از آب درآمدیم. این‌که آدم اولا توقع نسبتا بالایی از خودش داشته باشد و ثانیا همیشه خودش را مقصر هر اتفاقی که برایش می‌افتد بداند، ابدا آسان نیست. این فشارهای تقصیر هر بار و در هر مساله و مشکلی منتقل می‌شوند و آدم را از درون شکننده و حساس می‎کنند. این را وقتی بگذارید کنار آن استقلال و سرسختی بیرونی می‌بینید چطور کار سخت‌تر می‌شود. آدم‌های حساس و نازک‌طبع در رفتارهای ظاهری هم تردترند، بنابراین سایرین با توجه به این ملاحظه با این آدم‌ها مواجه می‌شوند. همین‌طور آدم‌های سرسخت، با دیگران سخت مواجه می‌شوند و بالعکس. ما به نظر آدم‌های سرسختی هستیم. در واقع هم تا حدود قابل توجهی هستیم ولی مشکل اینجاست که آن‌قدر قبل از هرکس با خودمان سرسخت بوده‌ایم که طبع‌هایمان نازک شده‌ است. بنابراین مردم معمولا با ما معامله‌ای را می‌کنند که با آدم‌های سرسخت، و این گاهی برای ما خیلی گران می‌آید. ما به واسطه حساسیت و نازک‌طبعی در برخورد با دیگران نسبتا دقیق و اهل ملاحظه‌ایم، رفتارهای مشابهی با آدم‌ها در پیش نمی‌گیریم و جزئیات زیادی را تا جایی‌که از دستمان بربیاید رعایت می‌کنیم. گرچه در مقابل افرادی که در موضع قدرتند، معمولا جسورترین آدم‌های محیط‌هامان هستیم ولی به کسانی که از موضع قدرت دورند، از گل نازک‌تر نمی‌گوییم. اهل هزار بار تشکر کردن برای هر لطفی ولو کوچک هستیم. بگذارید قدری از خود راضی باشم. کجا کسی این همه حساسیت را که ما مراعات می‌کنیم اصلا می‌بیند که بفهمد و بخواهد قدری‌ش را در حقمان رعایت کند. همه فقط همان سختی و منتقد بودن و جسور بودن را می‌بینند. آن‌قدر که در جامعه‌ی ما منتقد بودن، خصلت نایابی است. اوضاع وقتی بغرنج‌تر می‌شود که به این داستان موقعیت من با لحاظ جنسیتم را هم اضافه کنیم. منی که به واسطه این نوع تربیت، بزرگ شدن بین برادرها و دایی‌هایم، تاثیرپذیری از ام‌حنه و گرندمافا که شیرزن‌هایی به حساب می‌آیند و بعدها رشته تحصیلی و فضاهای کاری تقریبا مردانه، ترد بودنم همراه با زنانگی‌م به درونی‌ترین لایه‌ها خزید، گرچه این درونی بودن و پنهان بودن هرگز از قدرتش کم نکرد. هرچه گذشت من حساس‌تر و اشک در مشک‌تر و عاطفی‌تر شدم درحالی‌که به واسطه موقعیت بزرگسالی و پوسته سختم روز به روز امکان بروز کمتری برایم فراهم بود. یک تنش شدید که خودش مدام مرا آسیب‌پذیرتر و شکننده‌تر ‌کرد. اینجاست که امیرسام، جوانی آرام که به گمانم سال‌ها زندگی در هند است که دریافت‌هایش را عمیق کرده، با وجود اینکه فقط سه ماه همکلاسی بوده‌ایم وقتی بناست هر کدام از بچه‌های کلاس را در یک جمله توصیف کند به من که می‌رسد می‌گوید: حنه؛ پیچیدگی وجودی دارد. زندگی کردن بعضی وقت‌ها خیلی سخت است و من قسم می‌خورم که خدا این را بهتر از امیرسام و بهتر از هر کس دیگری می‌داند.

نظرات  (۱)

بیشتر برای ما بنویسید خانم حنه.
یادداشت عالی. و عنوان مناسب.
 «پیچیدگی وجودی» هم که بهترین تعبیری بوده که هم‌کلاسی‌تان می‌توانست برای شما به کار ببرد. آفرین.
پاسخ:
ممنونم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی