اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

باز ربیع الاول شد و خاله خانباجی‌های ظاهرا مدرن از انواع گوناگون دست به کار به هم رساندن مجردها شدند. یکی نیست بگوید حالا دو سه روز اولی لااقل دست از سرمان بردارید. گوش شنوایی برای حرف حساب نیست. هر چه به ام‌حنه می‌گویم همان اولین تماس تلفنی اگر نپرسیدند هم شما بگو ما "ولایی" نیستیم، ولایت برای ما یعنی فقط ولایت امیرالمومنین و خلاص، زیر بار نمی‌رود. می‌گوید مگر ابوزینب "ولایی" نیست. می‌گویم ابوزینب ماه، گل و فرشته است. قبول. ولی گروه خونی‌ من و صدی نود و نه تای این جماعت به هم نمی‌خورد. می‌گوید نه که خیلی با بقیه موارد به هم خوردید! دوست‌های حنیف هم "ولایی" بودند؟ می‌گویم مادرِ من گذشته را شخم نزنیم، این سیستم برای من جواب نمی‌دهد. فقط اذیت می‌شوم. بیا بی‌خیالش شویم. تلاشم مذبوحانه است. این‌قدر سرتق بوده‌ام و اذیتشان کرده‌ام که برای عاق نشدن این یک قلم کوفتی را دل به دلش داده‌ام. می‌نشینم جلوی مهمان‌هایش هر چه می‌پرسند شما سوالی نداری به جای سوال لبخند تحویلشان می‌دهم. چشمشان دیوارها را درآورد که عکس آقا پیدا کنند. خب نداریم. نیست. نگردید. ای بابا.

نظرات  (۳)

  • مجتبی ب.س.س
  • خیر باشه ان شاالله ، راه روشن خودش نور داره دنبالش نگردین :) خوشبخت و عاقبت بخیر باشید :) 

    پاسخ:
    :)
  • صبا مهدوی
  • تفسیرت از این جمله عنوان عالی بود :))
    پاسخ:
    :)
  • فاطمه غلامی
  • همون که صبا بانو گفت
    یعنی تفسیر بودها!
    عالی

    اگه ولایی بودن صرفا به عکس آقا روی دیوار هست، بی تعارف همون بهتر که ولایی نیستی
    به قول پلک شیشه ای بانو، همون بگردن پی ست بودن پرده و مبل پذیرایی
    پاسخ:
    :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی