اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

از ایمیل‌ها

يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ب.ظ

حنه جانم

از صبح جمعه که گیج بودم، می‌خوام برات بنویسم، اما نمی‌تونستم.

 

شب جمعه خواب دیدم که توی بخشی از خوابم در مهمانی خداحافظی با ویولتا جان بودم،

اما او غایب بود، آقایی از مهمانان مجلس، موشی دید و با ضربه‌ای شدید به سر موش

گمان کرد، او را از بین برد، سریع حیوان را لای روزنامه‌ای پیچید و به گوشه‌ای انداخت.

میانه مجلس ناگهان موش از توی روزنامه بیرون پرید

اما با هیبتی عجیب و ناجور، کمی بزرگتر با پوستی شفاف، طوری

که اندام داخلیش پیدا بود. حیوان غضب‌آلود بود آنقدر که انگار با همه اعضاش

برای مهمانان خط و نشان می‌کشه

در همین حین 

شما از راه رسیدی اما بسیار بسیار غمگین و ساکت،

من اما پر از فریاد.

 

حوالی ظهر پیامی از ویولتا جان دریافت کردم نوشته بود، فرودگاه است.

خیالم کمی آرام گرفت.

اما فقط کمی.

 

 دو دوست خوبی که باز،

بازی زندگی برای مدتی کوتاه یا بلند از هم دورشان کرد

 

حنه جان خوبی؟

خوبی؟

 

فرزان جان | هفتم آذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی