اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

یا رادّ یوسف علی یعقوب

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۴۰ ب.ظ

می‌پرسم"کی برگشتته؟". یک مکث چند ثانیه‌ای دوطرفه بینمان. اصلاح می‌کنم"منظورم رفتته." باز کمی مکث و این بار هر دو بلند می‌خندیم و با خنده از چشم‌هایم دو رود باریک روی صورتم جاری می‌شود. مبداهامان این‌طور جابجا شده؟ دست‌هایم را به‌هم فشار می‌دهم که قضیه را جمع کنم و صدایم عوض نشود. همه این ماه‌ها ویولتا را جز به ندرت و جز در میان جمع چهار نفره‌ با مریمانا و ساراکو ندیده‌ام و این بار آخری چند دقیقه‌ای که ما زودتر از آن دو تا رسیدیم رسما معذب بودم. چند بار کمی هم که مثل امروز تلفنی صحبت کرده‌ایم بی‌صدا اشکم درآمده است. یادم می‌آید یک زمانی به خودش گفته بودم که اگر روزی رفاقت من با تو و سالی شکست بخورد. این شکست برای من به منزله از دست دادن یک یا دو رفیق نیست، به معنی شکست کل پروژه‌ی رفاقت در زندگی من است. ماه‌های خیلی سختی است. خداوند به هزار جلوه و گاهی دردناک‌ترین جلوه‌ها به آدم نشان می‌دهد که هیچ، که هیچ ندارد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی