اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

باران مهر

سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۴۵ ق.ظ

دیشب در مراسم گفتگوی پیش از خواب با خدا، گفتم مهر این پاییز رفت. باران نداشتیم. شایسته‌ی رحمتت نیستیم، ولی می‌شود؟ بعد برای یک لحظه انگار دچار یک شهود آنی شوم، فکر کردم اگر امشب باران ببارد چه؟ دفعتا حالم از خودم خیلی گرفته شد. او باران را می‌فرستاد، آن وقت من باز فکرم به من می‌رفت؟ ای وای. از خودم ناراحت خوابیدم. صبح زمین تر بود. و چشمم.

نظرات  (۲)

فان الناقد بصیر بصیر..
  • رحیم فلاحتی
  • در دیالوگ های تنهایی  با رب مان حرفی از کمبود باران نیست. چون این برکت آسمانی بی وقفه می بارد. بیش از یک هفته است روی ننه خورشید رو ندیدیم و باران همچنان با قوت ادامه دارد . این پر حرفی فقط جنبه ی برانگیختن حسادت را داشته و هیچ جنبه ی قانونی دیگری ندارد !
     
    باز با این حال برای اینکه دیگ حسادت خدای ناکرده منفجر نشود :
    آرزوی روزهای بارانی و پرطراوت برایتان دارم !
    پاسخ:
    به قول اهالی شام الله یدیم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی