- ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۱۶
- ۰ نظر
آروو پارت گاهی برایم به یک مقنی قدیمی میماند، که اولا از میان این همه هیاهوهای روی زمین، حفر راههای زیرزمینی و جستجوی آب در سکوت و انزوا و فردیت را برگزیده است و ثانیا عمری آنقدر در این راهها نقب زده است که به خوبی میداند کدام مسیرها به آب میرسند. او چون پیر حقیقی هر طریقتی، خودش شبیه راهش شده و طوری زیسته که حالا ما با کاریزگر کارکشتهای روبروییم که خود به هیات یک کاریز قدیمی درآمده است. او آرام و بیصدا و تنها، سالها آب را به صبوری جسته و در این مکاشفه مسیرهایی درونی که به آب میرسند را چنان یافته و گشوده که آب که پاکی و روشنی و نوا و سکوت توامان است در مجراهای وجودش جاری است. آدم اگر این را بداند و کمی صبوری کند یکی از جدیترین لذتها برایش این میشود که خودش را پشت سر او بیندازد، آرام آرام در تاریکی، خلوت و سکوت یک کاریز زیرزمینی با نور فانوس این پیرمقنی و آرامش و سکوتی که از وجود کاریزگر میتراود، قدم بردارد، همراه با راههایی که او باز میکند، خودش و جهان را همزمان کشف و شهود کند و خیالش تخت باشد که در این کاریز و با این مقنی راه بلد حتما به آب میرسد.
Sarah Was Ninety Years Old
Miserere