روشنایی جاری
پنجشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۰ ق.ظ
در این صبح پاییزی با سردردم استفان میکوس میشنوم. گریهها از دلم تا گلویم بالا میآیند، دوباره از گلویم میریزند پایین روی دلم و آن وسطها به آن کودک نشسته در عصرگاهان میگویم میدانم فرسنگها فاصله هست، اما بضاعت من برای صادق بودن، صداقت ورزیدن و صادقانه زیستن اینقدر بود. وسعم همین بود.
Desert Poem
To the Evening Child
1992
- ۹۶/۰۷/۲۷