یا محمود
جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۰۳ ب.ظ
وسط شهر بی مقدمه رویش را به سمت من برگرداند. و گفت این ذکر را زیاد بگو. و لبخند زد. و رفت. زنی کمی درشت که صدایی بم، پخته، پرطنین و رسا داشت. از چشمهای طوسی رنگش که مثل چشمهای دختریچهها پرفروغ بود، شادی بیرون میآمد و موهای جوگندمی دو سه سانتیش خبر از سفرها که کرده بود، میداد. سنش را نمیتوانستی حدس بزنی و چیزهای دیگر را هم.
- ۹۶/۰۲/۰۱