سی و چهار پاییز گذشت
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ب.ظ
چهار سال پیش وقتی برای اولین بار با سفرنامه شام باباحبیب مواجه شدم، با آنکه از پیش میدانستم که بابا خیلی اهل سیر و سفر بوده، به شدت غافلگیر شدم. انگار برای اولین بار داشتم با ریشههای بعضی جنونهای خودم ملاقات میکردم و میدیدم آنکه نادیده از دست داده بودمش، خویشاوندترین خویشاوندم است. این دو خط را همان شب روی یک فایل نوت ذخیره کردم.
Just realized my grandpa traveled to Bayt al-Maqdis twice. Cannot understand and express what my "self" is feeling..
من در زندگیام دو بار خواب سفر به فلسطین را دیده بودم و باباحبیب در زندگیاش دو بار به فلسطین سفر کرده بود. اصلا باورکردنی نبود. اینکه باباحبیب در خیابانهای پررمز بیتالمقدس قدم زده باشد و اینکه هیچکس راجع به این موضوع این همه سال حتا کلمهای حرف نزده باشد.
- ۹۵/۰۸/۱۳