فی ذکر العقلاء المجانین
جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ
ذوالنون قدس الله روحه در بیمارستان دمشق میرفت. میمونة المجنونه را دید. گفت: "یا میمونة! اینجا چه میکنی؟" گفت: "معشوق، عشاق خاص را اینجا حبس میکند. درآمدم تا عاشقان را ببینم. نظاره ایشان مرا خوش آمد، بنشستم و نظاره عشاق او میکنم. نظاره دیوانگان را خوش میباشد، به خاص ما را."
نام کتاب نامعلوم | مولف نامشخص | الباب الخامس و التسعون فی ذکر العقلاء المجانین | الحکایة الرابعة
- ۹۴/۱۱/۰۹