اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

هیچ در ؟

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۳۳ ب.ظ

"خاک بر سرم. فردا امتحان دارم. باید برم." ساعت یازده اِی.اِم. به گرندمافا گفتم که خداحافظی کنم و سردردهایم که یکی دو تا نیستند هنوز قطع نشده بودند.  شاکی شد از خاک بر سر کردنم و گفت: "دنیا چه ارزشی داره؟" با آن صدای یگانه‌ مرکب از زمین و آسمانش، بعد طوری نگاهم کرد که ته دلم جواب سوالش را لمس کند. بغض تا گلویم بالا آمد. دست راستش به گوشی تلفن مشغول بود. سکوت کردم، دست چپ روشن و کشیده‌ی زیبا و کهنسال جادویی‌ش را بوسیدم و درآمدم. هنوز سردردهایم قطع نشده‌اند و البته که تا خود ابدیت عاشق و شیدای این زن خواهم ماند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی