اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

و على الاعراف رجال

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۳ ب.ظ

بخشی از ده روز گذشته را به چند ساعت یک بار سایت‌ها را بالا پایین کردن، دیدن عکس‌ها و چکاندن اشک‌هایم پایشان گذراندم. من هم، مثل همه. شاید چیزی که این اتفاق را این قدر جان‌سوز کرد، وظیفه شناسی بی‌حد و مرز این آدم‌ها در دل جامعه‌ای بود که عمل به وظیفه، اهتمام دسته چندم قاطبه مسؤولین و مردم است. انگار همین تفاوت آشکار باعث شد که این تصویر این‌ طور از پس‌زمینه‌اش بیرون بزند، بپیچد دور قلب‌ها و شعله‌هایش بقیه را هم بسوزاند. که اگر کمی وظیفه‌شناسی در پس ‌زمینه بود، داستان کلا به گونه دیگری رقم خورده بود. وسط این باتلاق وظیفه‌ناشناسی و کی بود کی بود من نبودم، آدم‌هایی بی‌ صدا، بی ادعا و بی ادا جانشان را گذاشته بودند کف دستشان و فقط ایستاده بودند پای وظیفه‌شان. و خب همه‌ی ما خوب می‌دانستیم که همین "فقط عمل به وظیفه" چقدر سخت‌ترین کار عالم است. حالا قصه تمام شده و لابد تا چند روز دیگر به جز خانواده‌ها و نزدیکانی که تنها می‌مانند با غمشان، همه‌ ما می‌رویم پی کارمان. روسیاهی خاکستر این آتش ِتمام‌نشدنی اما، که نشسته روی سر و روی ما و این شهر ذغال‌گرفته، می‌ماند تا همیشه با ما. و سرخی تابان مرگ در راه حق، که آن چهره‌های افروخته را روشن کرده، نورا علی نور خواهد بود. تا ابد الابدین.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی