اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

mille neuf cent soixante et onze

پنجشنبه, ۹ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۰۲ ب.ظ

دوباره برای رمز کارت جدیدم، سالی که دن‌کارل به این دنیا آمده را انتخاب می‌کنم. بهار جوانی‌م اگر تمام نشده، دست‌کم می‌شود گفت که چیزی به پایانش نمانده. سراشیبی‌ها را هم که می‌دانید. یک چشم به هم زدن است و سوت را می‌کشند. طولش انگار یک چشم به هم زدن. ژرفایش ولی. فقط خدا خبر از دل مردم دارد. این همه روز و شب بر من گذشته. این همه اتفاق و پایین و بالا و پایین. این همه تصویر و خاطره و صدا. این همه آدم که در این سال‌ها باهاشان روبرو شده‌ام. آن وقت کسی باید می‌آمد با چهار روز بودنش، فقط با چهار-روز-بودن-ش این‌طور بر دلم نقش‌ حکاکی کند؟ کسی‌که تقریبا هیچ یک از قلاب‌هایی که ممکن بود مرا جلب کند نداشت؟ کسی‌که با هیچ منطقی نمی‌شد تصورش را کرد که ربطی به من داشته باشد؟ باید می‌آمد و با صرف بودن‌ش لحظه‌هایی جاودانه برایم می‌ساخت؟ دنیا جای عجیبی است حنه و من با خودم از هر کس دیگری در این دنیا غریبه‌تر و بیگانه‌ترم.

نظرات  (۱)

  • میثم ر...ی
  • سلام
    تشکر بابت مطالب خیلی خوبتون
    موفق باشید.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی