اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

توجیه عزلت

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ق.ظ

چون کسی به نزدم می‌آید گفتگویی عبث داریم. من که به دیدارِ دیگران می‌روم، نگران‌ام که مبادا آرامش‌شان را برآشفته باشم. «سون جینگ» درِ خانه‌اش را بست؛ «دو وولانگ» بر دروازه خانه‌اش قفل زد. یگانه دوستِ راستین من، بی‌دوستی خواهد بود. و فقر، دارایی‌ام. من پیرمردی پنجاه ساله و لجوج، می‌نویسم تا به خود تذکر داده باشم.

 

شکوه صبحگاهی -

قفل است در تمام روز،

ورودی پرچین‌ام

 

منتخب هایبون‌ها | ماتسوئو باشو | پاییز هزار و ششصد و نود و سه

نظرات  (۴)

هوممم
  • واقعیت سوسک زده
  • ماتسوباشوی خاص ...
    اون اسفار حنه ی نستعلیقت توحلقم.
  • مراد رهایی
  • انسان از مسافرت زیاد و جابه جا شدن ...یاد میگیره که دوست حقیقی فقط خداست....دیگه هم نمی تونه دلبند کسی بشه و به کسی دل ببنده ...چه فامیل چه آشنا چه غریبه...نه اینکه با کسی دوست نشه ...نه...دوست میشی ولی جوری دوست میشی که دیگه شیشه دلت نشکنه در جدایی ها
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی