اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

اسفار حنه

ثم کثرة الاسفار، ثم ترک الاکتساب، ثم تحریم الادخار

C'est Ailleurs

چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۲۱ ق.ظ

دلم به جای این صبح لعنت‌زده و حصار این آفیس بی‌پدر، گرگ و میش افق درحال غروب کمپ را می‌خواهد و ام‌علی را که سیگار سیدرزش را به اصرار قالب کند و بعد که سیگار مثل همیشه از گوشه شعله گرفت، با آن چشم‌های بی‌نوا نگاه کند و با آن صدای تباه شده از دود بخندد و بگوید انتی بتحب حد. سیگار که از گوشه بسوزد یعنی تو کسی را دوست داری. آن وقت بخواهد که چیزی بخوانی و بعد مثل بقیه نخواهد که معنای شعر را بداند و فقط بگوید موسیقی ایرانی و صدای تو چقدر حزین است و سیگار دیگری را از نو روشن کند.

نظرات  (۲)

ای وای ای وای...
یک شب رفتم بیرون. با یک پاکت کمل ِ آبی. هشت تا را روشن کردم. همه‌شان از گوشه سوخت. همه‌شان را پرت کردم. :|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی